۱۳۹۰ اردیبهشت ۲, جمعه

اول اردیبهشت روز ملی سعدی(ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله)

بزرگداشت سعدی
زخاک سعدی شیراز بوی عشق آید
 



اول اردیبهشت هر سال در تقویم ایرانی روز بزرگداشت شیخ مصلح‌الدین سعدی شیرازی، شاعر و عارف بزرگ ایران، نام گرفته است.
ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. شهرت او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. مقامش نزد اهل ادب تا بدانجاست که به وی لقب استاد سخن داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.

زندگی‌نامه

سعدی در شیراز زاده شد. پدرش در دستگاه دیوانی اتابک سعد بن زنگی، فرمانروای فارس شاغل بود. سعدی کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب می‌رفت و مقدمات علوم را می‌آموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و به خصوص حمله سلطان غیاث‌الدین، برادر جلال الدین خوارزمشاه به شیراز (سال ۶۲۷) سعدی راکه هوایی جز کسب دانش در سر نداشت برآن داشت دیار خود را ترک نماید. سعدی در حدود ۶۲۰ یا ۶۲۳ قمری از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد).

غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین عمر سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت. این شهاب الدین عمر سهروردی را نباید با شیخ اشراق، یحیی سهروردی، اشتباه گرفت. معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد. پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای گوناگونی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده‌است. در این که سعدی از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی‌توان بسنده کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد.

سعدی در حدود ۶۵۵ قمری به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک ابوبکر بن سعد زنگی(۶۲۳-۶۵۸) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به فتح بغداد به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی بوستان را که سرودنش در ۶۵۵ به پایان رسید، به نام بوبکر سعد کرد. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان می‌گوید. هنوز از گلستان بستان یقینی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.
نظرات درباره تاریخ تولد و درگذشت

بر اساس تفسیرها و حدس‌هایی که از نوشته‌ها و سروده‌های خود سعدی در گلستان و بوستان می‌زنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آن‌ها مشخص کرده‌است، دو حدس اصلی در زادروز سعدی زده شده ‌است. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته می‌کردم») که براساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاه‌ساله می‌دانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری می‌گیرند. از طرف دیگر، عده‌ای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت‌الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال ۶۱۰ بوده‌است اشاره می‌کند و سعدی را در آن تاریخ مشهور می‌نامد، و بیت «بیا ای که عمرت به هفتاد رفت» از اوائل باب نهم بوستان، نتیجه می‌گیرد که سعدی حدود سال ۵۸۵ قمری، یعنی هفتاد سال پیش از نوشتن بوستان در ۶۵۵ قمری، متولد شده‌است. بیشتر پژوهندگان (از جمله بدیع‌الزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی» و عباس اقبال در مقدمه کلیات سعدی) این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بوده‌است، نپذیرفته‌اند. اشکال بزرگ پذیرش چنین نظری آن است که سن سعدی را در هنگام مرگ به ۱۲۰ سال می‌رساند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستان‌پردازی دانسته شده‌است، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمی‌کند و می‌نویسد «حکایت جامع کاشغر فی‌الواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد می‌کنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبوده‌اند بنابراین نمی‌توان درستی هیچ‌یک از این دو تاریخ را تأیید کرد.

سعدی در خانقاهی که اکنون آرامگاه اوست و در گذشته محل زندگی او بود، به خاک سپرده شد که در ۴ کیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه کوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در کنار باغ دلگشا است. این مکان در ابتدا خانقاه شیخ بوده که وی اواخر عمرش را در آنجا می‌گذرانده و سپس در همان‌جا دفن شده ‌است. برای اولین بار در قرن هفتم توسط خواجه شمس الدین محمد صاحب‌دیوانی وزیر معروف آباقاخان، مقبره‌ای بر فراز قبر سعدی ساخته شد. در سال ۹۹۸ به حکم یعقوب ذوالقدر، حکمران فارس، خانقاه شیخ ویران گردید و اثری از آن باقی نماند. تا این که در سال ۱۱۸۷ ه.ق. به دستور کریمخان زند، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر بر فراز مزار شیخ بنا شد که شامل ۲ طبقه بود. طبقه پایین دارای راهرویی بود که پلکان طبقه دوم از آنجا شروع می‌شد. در دو طرف راهرو دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود. در اطاقی که سمت شرق راهرو بود، گور سعدی قرار داشت و معجری چوبی آن را احاطه کره بود. قسمت غربی راهرو نیز موازی قسمت شرقی، شامل دو اطاق می‌شد، که بعدها شوریده (فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت دفن شد. طبقه بالای ساختمان نیز مانند طبقه زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه دو طبقه ارتفاع داشت. بنای فعلی آرامگاه سعدی از طرف انجمن آثار ملی در سال ۱۳۳۱ ه-ش با تلفیقی از معماری قدیم و جدید ایرانی در میان عمارتی هشت ضلعی با سقفی بلند و کاشیکاری ساخته شد. روبه‌روی این هشتی، ایوان زیبایی است که دری به آرامگاه دارد.

مرکز سعدی شناسی ایران از سال ۱۳۸۱ روز اول اردیبهشت ماه را روز سعدی اعلام نمود و در اول اردیبهشت ۱۳۸۹ و در اجلاس شاعران جهان در شیراز، نخستین روز اردیبهشت ماه از سوی نهادهای فرهنگی داخلی و خارجی به عنوان روز سعدی نامگذاری شد.
http://kanooneiranian.blogspot.com/

http://kanooneiranian.blogspot.com/
http://farm4.static.flickr.com/3110/3128890021_552440c4f3.jpg

photo
photo


نمونه اشعار

نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
 که به دوستان یک‌دل، سر دست برفشانی

نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو
که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی

دل عارفان ببردند و قرار پارسایان
همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی

نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم
همه بر سر زبانند و تو در میان جانی

مده ای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم
 تو میان ما ندانی، که چه می‌رود نهانی

دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد
 نه به وصل می‌رسانی، نه به قتل می‌رهانی


به‌جهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست
 عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست

به غنیمت شمر ای دوست، دم عیسی صبح
 تا دل مرده مگر زنده کنی، کاین دم از اوست

نه فلک راست مسلم، نه ملک را حاصل
 آنچه در سرّ سویدای بنی‌آدم از اوست

به حلاوت بخورم زهر، که شاهد ساقیست
 به ارادت ببرم زخم، که درمان هم از اوست

زخم خونینم اگر به نشود، به باشد
 خنک آن زخم، که هر لحظه مرا مرهم از اوست

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟
 ساقیا، باده بده شادی آن، کاین غم از اوست

پادشاهی و گدایی، بر ما یکسان
 است چو بر این در، همه را پشت عبادت خم از اوست

سعدیا، گر بکَند سیل فنا خانهٔ عمر
دل قوی دار، که بنیاد بقا محکم از اوست
نمونه نثر از گلستان سعدی:

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعم٬ هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برون می‌آید مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب
شعر بنی‌آدم

شعر «بنی‌آدم» سعدی بسیار مشهور است و در پیام فارسی که در مجموعه پیام‌های فضاپیمای ویجر برای فضاهای دوردست فرستاده شده‌ است این شعر به عنوان پیام برگزیده شده‌است.

بنی‌ آدم اعضای یکدیگرند
 که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

و دبیرکل سازمان یونسکو در سخنرانی خود این شعر را برای حضار خواند.

اشعار سعدی همچنین در فرشی که از سوی دولت ایران در سال ۲۰۰۵ به فراخور سال رسمی سازمان ملل برای گفت‌وگو میان تمدن‌ها به سازمان ملل اهدا شد بافته شده‌است. این فرش برخلاف عادت سازمان ملل که هدایا را به نمایش نمی‌گذارد در محل مناسبی در سازمان ملل آویزان شد که کارشناسان می‌گویند این اقدام «به علت غیرممکن بودن مقاومت در برابر شعر سعدی» بوده‌است.

چاپ مصرع اول این شعر بر روی اسکناس‌های یکصد هزار ریالی در سال ۱۳۸۹، موجب واکنش‌های رسانه‌ای گردید و روایت صحیح این بیت، از فرهنگستان زبان و ادب فارسی استعلام شد.
آثار

از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر برجای مانده‌است:
بوستان: کتابی‌است منظوم در اخلاق.

گلستان: به نثر مسجع

دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.

صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی‌است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده‌است.

قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه‌است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده‌است.

مراثی سعدی: قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده‌است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده‌است.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده‌است.

مفردات سعدی: مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.

رسائل نثر:
کتاب نصیحةالملوک
رساله در عقل و عشق
الجواب
در تربیت یکی از ملوک گوید
مجالس پنجگانه
هزلیات سعدی
بوستان

بوستان کتابی ‌است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنان‌که سعدی خود اشاره کرده‌است نظم آن را در ۶۵۵ ه‍.ق. به پایان برده‌است. کتاب در ده باب تألیف و تقدیم به بوبکر بن سعد زنگی شده‌است. در بعضی آثار قدیمی به آن نام سعدی‌نامه داده‌اند. بعدها، به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند.

باب‌های آن از قرار زیر است:

عقل و تدبیر و رای
احسان
عشق و مستی و شور
تواضع
رضا
قناعت
عالم تربیت
شکر بر عافیت
توبه و راه صواب
مناجات و ختم کتاب
گلستان

گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هفت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشته‌است.
غزلیات

غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده‌است.
سعدی در مورد خویش می‌سراید:

هفت کشور نمی‌کنند امروز
 بی‌مقالات سعدی انجمنی

من‌آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم

هر متاعی ز مخزنی خیزد
 شکر از مصر و سعدی از شیراز

منم امروز و تو انگشت‌نمای همه خلق
 من به شیرین سخنی و تو به خوبی مشهور

سعدی افتاده‌ای است آزاده
 کس نیاید به جنگ افتاده

در بارگاه خاطر سعدی خرام اگر
 خواهی ز پادشاه سخن داد شاعری

بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس
حد همین است سخندانی و زیبایی را

ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید
 هزار سال پس از مرگ او گرش بویی

سخن دیگران نسبت به سعدی
مجد همگر:
از سعدی مشهور سخن شعر روان جوی
 کاو کعبه فضل است و دلش چشمه زمزم

همام تبریزی در ستایش سعدی:
همام راسخن دل‌فریب و شیرین است
 ولی چه سود که بیچاره نیست شیرازی

سیف‌الدین فرغانی معاصر سعدی، خطاب به وی:

نمی‌دانم که چون باشد به معدن زر فرستادن
 به دریا قطره آوردن به کان گوهر فرستادن

چو بلبل در فراق گل از این اندیشه خاموشم
که بانگ زاغ چون شاید به خنیاگر فرستادن

حدیث شعر من گفتن کنار طبع چون آبت
 به آتشگاه زرتشت است خاکستر فرستادن

ضمیرت جام جمشید است و در وی نوش جان‌پرور
 برٍ ِاو جرعه‌ای نتوان از این ساغر فرستادن

تو کشورگیر آفاقی و شعر تو تو را لشکر
 چه خوش باشد چنین لشگر به هر کشور فرستادن

امام‌ خمینی‌(ره):
شاعر اگر سعدی شیرازی است
 بافته‏های من و تو بازی است

دکتر عبدالحسین زرین‌کوب:
سعدی معانی لطیف تازه را در عبارات آسان بیان می‌کند و از تعقید و تکلف برکنار می‌ماند. بعید نیست اگر بگوییم این بیت را در وصف خود سروده ‌است:

صبر بسیار بباید پدر پیر جهان را
که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

محمدعلی فروغی دربارهٔ سعدی می‌نویسد «اهل ذوق اِعجاب می‌کنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته‌است ولی حق این است که ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموخته‌ایم سخن می‌گوییم.»

ضیاء موحد دربارهٔ وی می‌نویسد «زبان فارسی پس از فردوسی به هیچ شاعری به‌اندازهٔ سعدی مدیون نیست.» زبان سعدی به «سهل ممتنع» معروف شده‌است، از آنجا که به نظر می‌رسد نوشته‌هایش از طرفی بسیار آسان‌اند و از طرفی دیگر گفتن یا ساختن شعرهای مشابه آنها ناممکن.

گارسن دوتاسی: سعدی تنها نویسنده ایرانی است که نزد توده مردم اروپا شهرت دارد

باربیه دومنار: در آثار سعدی لطف طبع هوراس، سهولت بیان اوید، قریحهٔ بذله‌گوی رابله و سادگی لافونتن را می‌توان یافت

سر ادوین آرنولد: باری دگر همراه من آی، از آن آسمان گرفته، تا گوش بر نغمهٔ خوش‌آهنگ و سحرآسای سعدی گذاریم، بلبلی هزاردستان، که، از دل گلستان خویش، به پارسی هر دم نوایی دیگر ساز خواهد کرد...
حکایات

سعدی جهانگردی خود را در سال ۱۱۲۶ آغاز نمود و به شهرهای خاور نزدیک و خاور میانه، هندوستان، حبشه، مصر و شمال آفریقا سفر کرد(این جهانگردی به روایتی سی سال به طول انجامید)؛ حکایت‌هایی که سعدی در گلستان و بوستان آورده ‌است، نگرش و بینش او را نمایان می‌سازد. وی در مدرسه نظامیه بغداد دانش آموخته بود و در آنجا وی را ادرار بود. در سفرها نیز سختی بسیار کشید، او خود گفته ‌است که پایش برهنه بود و پاپوشی نداشت و دلتنگ به جامع کوفه درآمد و یکی را دید که پای نداشت، پس سپاس نعمت خدایی بداشت و بر بی‌کفشی صبر نمود. آن طور که از روایت بوستان برمی‌آید، وقتی در هند بود، سازکار بتی را کشف کرد و برهمنی را که در آنجا نهان بود در چاله انداخت و کشت؛ وی در بوستان، این روش را در برابر همه فریبکاران توصیه کرده‌ است. حکایات سعدی عموماً پندآموز و مشحون از پند و و پاره‌ای مطایبات است. سعدی، راه التیام زخم‌های زندگی را محبت و دوستی قلمداد می‌کرد.


آرامگاه « شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی » در 4 کیلومتری شمال شرقی شهر شیراز ، در دامنه ی کوه فهندژ ، انتهای خیابان بوستان و در مجاورت باغ دلگشا قرار گرفته است .
سعدی در این مکان که ابتدا به صورت خانقاه بود ، اواخر عمر خود را گذرانده و سپس در همانجا به خاک سپرده شد .
برای اولین بار در قرن هفتم هجری ، آرامگاهی بر فراز مزار سعدی توسط « خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوانی » ، وزیر معروف آباقاخان ساخته شد .
در سال 998 به حکم « یعقوب ذوالقدر » ، حکمران فارس ، خانقاه شیخ را ویران کردند و اثری از آن باقی نگذاشتند .
ولی در سال 1187 هجری به دستور « کریمخان زند » ، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر با 2 طبقه بر فراز مزار سعدی بنا شد .
طبقه ی زیرین ، راهرویی بود که پلکان طبقه ی دوم از آنجا شروع می شد و در دو طرف آن ، دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود .
در اطاق سمت شرقی راهرو ، گور سعدی قرار داشت و نرده ای چوبین آن را فرا گرفته بود .

قسمت غربی راهرو نیز به موازات قسمت شرقی ، شامل دو اطاق می شد ، که بعدها « شوریده » ( فصیح الملک ) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت مدفون شد . طبقه ی بالای ساختمان نیز همانند طبقه ی زیرین بود ، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود ، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه ی دو طبقه ارتفاع داشت .
این بنا در دوره ی قاجاریه ( سال 1301 ) توسط « فتحعلی خان صاحبدیوان » مرمت شد و چند سال بعد نیز « حبیب الله خان قوام الملک » دستور تعمیر و ترمیم قسمتی از بنا را صادر کرد ، و تولیت آن به « آخوند ملا زین العابدین شیرازی » سپرده شد .
بنایی که در زمان کریمخان ساخته شده بود تا سال 1327 ه .ش . برپا بود .
در سال 1329 به کوشش « علی اصغر حکمت » و توسط انجمن آثار ملی ایران ، بقعه ی کنونی به جای ساختمان قدیمی ساخته شد و مراسم افتتاح رسمی آن در اردیبهشت ماه 1331 برگزار گردید .
ورودی مجموعه در راستای ورودی آرامگاه است که معمار آن « آندره گدار » فرانسوی است . ساختمان به سبک ایرانی است با 8 ستون از سنگ های قهوه ای رنگ که در جلوی مقبره قرار دارند و اصل بنا با سنگ سفید و کاشی کاری مزین است . بنای آرامگاه از بیرون به شکل مکعبی است اما در داخل هشت ضلعی می باشد با دیوارهایی از جنس مرمر و گنبدی لاجوردی .
بنا در سمت چپ به رواقی متصل می شود که در آن هفت طاق وجود دارد که با کف سازی سیاه رنگ به آرامگاه شوریده شیرازی پیوند می خورد . این آرامگاه در یک اتاق قرار دارد و کتیبه ای بر سر در آن است که شاعر را معرفی می کند و شعری از خود شاعر بر کاشی های سرمه ای بر روی دیوار نوشته شده است .

ساختمان جدید آرامگاه محوطه ای در حدود 10395 متر مربع دارد . که در حدود 257 متر مربع زیربنای اصلی آرامگاه می باشد . ساختمان اصلی آرامگاه شامل دو ایوان عمود بر هم می باشد که قبر شیخ در زاویه این دو ایوان قرار گرفته است . بر روی آرامگاه گنبدی از کاشی های فیروزه ای رنگ ساخته شده است . سنگ های پایه های بنا ، سیاه رنگ است و ستون ها و جلوی ایوان از سنگ قرمز مخصوصی ساخته شده است . نمای خارجی آرامگاه از سنگ معروف تراورتن و نمای داخلی آن از سنگ مرمر است .

سنگ قبر در وسط عمارتی هشت ضلعی قرار دارد و سقف آن با کاشی های فیروزه ای رنگ تزیین شده است . در هفت ضلع ساختمان ، هفت کتیبه قرار دارد که از قسمتهایی از گلستان ، بوستان ، قصاید ، بدایع و طیبات شیخ انتخاب گردیده و به خط « ابراهیم بوذری » نوشته شده است . متن یک کتیبه دیگر از « علی اصغر حکمت » است که در مورد چگونگی ساخت بقعه توضیحاتی داده .

در ضلع غربی ، قصیده ای با مطلع زیر دیده می شود :
خوش است عمر ، دریغا که جاودانی نیست پس اعتماد بر این چند روز فانی نیست

در ضلع شمال شرقی ابیاتی از بوستان با این مطلع نوشته شده :
الا ای که بر خاک ما بگذری به خاک عزیزان که یاد آوری

در ضلع جنوب شرقی ، کتیبه ای دیگر از گلستان با این عبارت به چشم می خورد :
یاد دارم که با کاروان همه شب رفته بودم . . .

در ضلع جنوب غربی ، غزلی از بدایع با این مطلع نوشته شده :
ای صوفی سرگردان ، در بند نکونامی تا درد نیاشامی ، زین درد نیارامی

در ضلع شمال غربی ایوان ( نزدیک آرامگاه شوریده ) دوازده بیت از قصیده ای با مطلع زیر به چشم می خورد :
خاک من و توست که باد شمال می ببرد سوی یمین و شمال

در ضلع شرقی نیز دوازده بیت از قصیده ای به خط نستعلیق و با این مطلع دیده می شود :
بسی صورت بگردیده است عالم وز این صورت بگردد عاقبت هم

در ضلع شمال غربی ، غزلی از طیبات به خط « شاهزاده ابراهیم سلطان » فرزند « شاهرخ تیموری » و با این مطلع حک شده است :
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

« علی اکبرخان قوام الملک شیرازی » ، سنگ قبر کنونی را که سماق سرخ کم رنگی است ، بر روی قبر شیخ نصب کرد و کتیبه ی زیر را که از اشعار بوستان است ، با خط نستعلیق عالی بر آن نگاشت :
کل شی هالک و انت الباقی
کریم السجایا ، جمیل الشیم نبی البرایا ، شفیع الامم
. . .

در جلوی این رواق ، حوضی قرار دارد که در آن سکه می اندازند .
در عمق ده متری صحن آرامگاه قناتی وجود دارد که آب آن دارای مواد گوگردی و جیوه می باشد ، آب این قنات به درون حوضی که آن را « حوض ماهی » می نامند و در زیر زمین جریان دارد می ریزد این حوض در سمت چپ آرامگاه واقع است و در داخل به شکل هشت ضلعی است .
حوض ماهی زیربنایی در حدود 30 .25 مترمربع دارد و با 28 پله به صحن آرامگاه وصل می شود ، مشهور است که سعدی نزدیک زاویه ی خود ، حوضچه هایی از سنگ مرمر ساخته بوده که آب در آن ها جریان داشته است . شستشو در این آب ، خصوصا در شب چهارشنبه سوری ، جزء معتقدات مردم شیراز بوده است .

کاشی کاری های داخل حوض ماهی که به سبک عمده سلجوقی است ، در سال 1372 توسط استاد کاشی کار « تیرانداز » طراحی شده و توسط میراث فرهنگی اجرا گردیده است بر فراز حوض ماهی یک نورگیر به شکل هشت ضلعی و دو نورگیر چهارضلعی در طرفین آن قرار دارد . زیرزمین سعدیه امروزه به چایخانه سنتی تبدیل شده است .
دو ساختمان آجری در کنار حوض ماهی وجود دارد که مربوط به دفتر است و ساختمان دیگری که کتابخانه ی عمومی سعدیه است و ساختمانی دیگر که سرویس بهداشتی در آن وجود دارد .
محوطه ی باغ به سبک ایرانی گلکاری ، درختکاری و باغچه بندی شده است . در وسط حیاط دو حوض مستطیل شکل ، با جهت شمالی جنوبی در دو طرف محوطه ی آرامگاه قرار دارد و حوض دیگری در جهت شرقی غربی در مقابل ایوان اصلی بنا واقع شده است .

بر روی درب ورودی سعدیه این بیت به چشم می خورد :
ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید هزار سال پس از مرگ او گرش بویی

قطعه هایی از کتیبه ی سنگی مربوط به سر در آرامگاه که متعلق به زمان کریمخان زند بوده و در اثر سانحه ای در گذشته های دور شکسته شده ، هم اکنون در درون آرامگاه محفوظ مانده است . این قطعه ضمن خاکبرداری خیابان برای تعمیر آسفالت از دل خاک بیرون آمده است . بر روی سنگ مذکور قسمتی از شعر سعدی به خط ثلث عالی نوشته شده است با این مطلع :
الهی به عزت که خوارم مکن به ذل گنه شرمسارم مکن

در اطراف مقبره ، قبور زیادی از بزرگان دین وجود دارند که بنا به وصیت خود ، در آنجا مدفون شده اند . آرامگاه شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی در تاریخ 53 .8 .20 به شماره ثبت 1010 .3 در انجمن آثار ملی به ثبت رسیده است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.