۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

نگاهی به کمدی ایرانی در دهه ۸۰

نگاهی به کمدی ایرانی در دهه ۸۰

مسعود ده نمکی پشت صحنه اخراجی ها
صدا و سیما و نهادهای دولتی نظام فعلی ایران عموما از به‌کار بردن کلمه "کمدی" برای فیلم و سریال و تئا‌تر پرهیز دارند و به جای آن از "طنز" استفاده می‌کنند.
این در حالی است که "کمدی" یک ژانر در هنرهای نمایشی است و "طنز" فاقد چنین معنایی. در دهه‌ای که گذشت بر این اشتباه پافشاری شد به طوری که گویی کمدی حاوی نوعی ارزشهای غربی ا‌ست و در تضاد با آن ارزش‌های والا و فاخری که متولیان فرهنگی جمهوری اسلامی داعیهٔ ترویج آن‌ها را دارند.

این نخستین نکته‌ای ا‌ست که برای مرور کمدی در دهه ۸۰ باید در نظر داشت. نکته‌ای که سلیقه متولیان امر و سمت و سوی اختصاص امکانات دولتی در این حوزه را تا حدودی روشن می‌کند.
خنده روی پرده نقره‌ای
بخش بزرگی از فیلم‌های پرفروشی که در دهه ۸۰ بر پرده سینما‌ها رفتند کمدی بودند و در میان آن‌ها کمدی‌های خوب هم کم نبودند. با این حال رکورد پرفروش‌ترین فیلم سینمایی ایران را اخراجی‌ها (۸۶) ساخته مسعود ده‌نمکی که نظر تقریبا تمام منقدان هنری نسبت به آن منفی بود به نام خود ثبت کرد.
موفقیتی که هرچند امدادهایی نظیر تبلیغات غیرمستقیم صدا و سیما، اختصاص بهترین زمان اکران، بعضی بخش‌نامه‌های دولتی در حمایت از آن و نیز جنجالی بودن خود مسعود ده‌نمکی در آن بی‌تاثیر نبود؛ اما نکته اصلی و غیر قابل انکار این بود که این فیلم با تمام ضعف‌های کیفی و فنی‌اش با سلیقه بخش بزرگی از مردم ایران همساز بود.
بعد‌ها ده‌نمکی در وبلاگ خود نوشت که آیت‌الله خامنه‌ای یک بار با وی به طور خصوصی صحبت کرده و از اخراجی‌ها تمجید کرده است. بدین‌سان می‌توان فهمید که این فیلم با سلیقه حاکم و توصیه‌های مکرر آیت‌الله خامنه‌ای به نهادهایی مثل سازمان صدا و سیما مبنی بر ازدیاد برنامه‌هایی با مضامین "طنز و شادی و نَشاط" وفق می‌کند. قسمت دوم اخراجی‌ها هم که سال بعد به پرده آمد فروش بسیار خوبی داشت.
بدون هیچ‌کدام از این حمایت‌ها، شاید فقط اگر به مارمولک (۸۳) اجازه اکران بیشتری داده می‌شد، رکوردی که اکنون در اختیار اخراجی‌هاست از آنِ مارمولک کمال تبریزی می‌بود.
پرویز پرستویی برای بازی مارمولک فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر را در جشنواره فیلم فجر گرفت
قصه دزدی که به لباس آخوندی درمی‌آید و در شهری دورافتاده پیشنماز مسجد می‌شود را پیمان قاسم‌خانی فیلمنامه کرد و پرویز پرستویی به خوبی نقش اول آن را ایفا نمود. پرستویی برای بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر را در جشنواره فیلم فجر گرفت و نظر بسیاری از منقدان نسبت به فیلم مثبت بود.
استقبال از فیلم انفجاری بود و در حالی که هنوز بلیت سالن‌ها پیش‌فروش می‌شد با اعتراض عده‌ای از روحانیون از پرده‌به زیر کشیده شد. اما کپی‌های غیرمجاز آن بر روی سی‌دی تا مدت‌ها فروخته می‌شدند.
از دیگر کمدی‌های خوش‌ساخت و متفاوت این دهه مکس ساخته سامان مقدم (۸۳) بود. فیلمنامهٔ این کمدی را هم پیمان قاسم‌خانی یکی از بهترین کمدی‌نویسان ایران نوشته بود.
مکس مثل دیگر کمدی پرفروش نوشته قاسم‌خانی، نان، عشق، موتور هزار که در سال ۸۰ با کارگردانی ابوالحسن داوودی بر روی پرده رفته بود پر از شوخی‌های سیاسی بود که محافظه‌کاران و اصلاح‌طلبان را بی‌نصیب نمی‌گذاشت اما ویژگی اصلی آن موزیکال بودن آن بود. فیلمی پر از ترانه و رقص که البته اعتراض‌های فراوانی از سوی رسانه‌های محافظه‌کار مذهبی برانگیخت.
مضامین خانوادگی و اجتماعی محبوب‌ترین مضامین کمدی‌های این دهه بودند. مثل دایره زنگی پریسا بخت‌آور (۸۶) که علاوه بر فیلمنامه و کارگردانی خوب و منسجم آن، بازی انبوهی از بازیگران مطرح سینما و تلویزیون ایران در آن موفقیتش را تضمین کرد.
آتش بس تهمینه میلانی هم با لحنی طنزآمیز از فیلمهای مطرح و بسیار پرفروش سال‌های میانی این دهه بود.
مهمان مامان بر اساس داستانی با همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی از برجسته‌ترین کمدی‌های دههٔ ۸۰ ایران بود که رضایت تومان تماشاچیان و منتقدان را جلب کرد. کمدی خانوادگی لطیفی از داریوش مهرجویی که دو دهه قبل هم با کمدی اجاره نشین‌ها سینمای ایران را تکان داده بود. برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم بیست و دومین جشنواره فیلم فجر در سال ۸۲.
قلقلک‌های جعبه جادو
در دهه ۸۰ چنان حجم بالایی از سریال‌های کمدی بر روی آنتن شبکه‌های مختلف سیمای جهموری اسلامی رفتند
در دهه ۸۰ چنان حجم بالایی از سریال‌های کمدی بر روی آنتن شبکه‌های مختلف سیمای جهموری اسلامی رفتند که حتی نام بردن از همهٔ آن‌ها در مقال نمی‌گنجد.
کمدی‌های نود شبی در این دهه باب شدند که بسیاری از آن‌ها را بازیگران کمدی‌های تلویزیونی سال‌های قبل همچون مهران غفوریان، رضا عطاران، سعید آقاخانی، جواد رضویان و سروش صحت ساختند هرچند که هیچکدام از نظر جذب مخاطب به پای مهران مدیری نرسیدند.
مدیری که تا پیش از آن واریته‌ها و آیتم‌های کمدی تلویزیونی می‌ساخت از سال ۸۱ با سریال پاورچین وارد فضای سریال‌های داستان‌محور شد که بعدا سبک غالب کمدی‌های تلویزیونی سراسر این دهه شد.
پیمان قاسم‌خانی به عنوان نویسنده نقشی اساسی در موفقیت این سریال داشت. روستایی خیالی به نام "برره" که در پاورچین مطرح شد چنان محبوبیت یافت که چند سال بعد محور اصلی یکی از پر مخاطب ترین سریال‌های کمدی ایرانی به نام شب‌های برره (۸۴) شد. سریال محبوبی که به عقیده بسیاری، انعکاسی طنزآمیز و از جامعه ایران و نقدی جسورانه بر عیوب ایرانیان بود.
پس از چند کار متوسط، مدیری با فیلمنامهٔ گروهی از نویسندگان تحت نظر قاسم خانی در نوروز سال ۸۷ با مرد هزار چهره یکبار دیگر موفقیت و جسارت را به هم آمیخت و تا انتقاد نیمه مستقیم از مهم‌ترین استراتژی‌های پلیس ایران پیش رفت.
مدیری این دهه را در حالی به پایان رساند که با عرضهٔ آخرین ساختهٔ خود، قهوه تلخ (۸۹) به صورت سی‌دی و دی‌وی دی در فروشگاه‌ها از سیطره تلویزیون دولتی ایران بیرون آمد و بابی تازه در این راه گشود.
از راست سيروس گرجستانی، رضا عطاران و سعيد آقاخانی پشت صحنه مجموعه متهم گريخت
اما جنجالی ترین کار مدیری هیچ‌کدام از این کار‌ها نبود بلکه فیلمی بی‌نام و تیتراژ، حدودا یک ساعته به کارگردانی وی و بازیگری خود و اکثر بازیگران قهوه تلخ بود که از سوی عوامل نا‌شناس در سال ۸۹ بر روی اینترنت قرار گرفت.
این کار هجو سنگین و بی‌پروایی علیه آن دسته از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبانی است که به "لس‌آنجلسی" معروفند. واکنش‌ها نسبت به آن چنان وسیع بود که یکی از افرادی که در این برنامه هجو شده بود و مدعی مبارزه سیاسی بود اعلام کرد تلویزیونش را در واکنش به کار مدیری تعطیل می‌کند.
استقبال از آن اما چنان بود که کپی‌های غیرمجاز آن در بقالی‌ها هم فروخته شدند. مدیری اعلام کرد که پس از ساختن آن فیلم از انتشارش منصرف شده بوده و منتشرکنندگان را تحت پیگرد قانونی قرار خواهد داد.
رضا عطاران با کارگردانی و بازیگری در سریال‌های کمدی کوچه اقاقیا، خانه به‌دوش، متهم گریخت و ترش و شیرین نام خود را به عنوان یکی از کمدی‌سازان تلویزیونی پرکار جا انداخت.
هرچند جریان غالب سریال‌های کمدی در این دهه نودشبی یا مناسبتی‌ها (عمدتا نوروز و ماه رمضان) بودند که معمولا هر شب پخش می‌شدند اما خارج از این جریان هم کارهای ارزشمند و پرمخاطبی تولید می‌شدند.
مثل اشک‌ها و لبخند‌های حسن فتحی با بازی مهدی هاشمی و گوهرخیراندیش که یکی از خصوصیات آن دیالوگ‌های ریتمیکش بود که علیرضا نادری نوشته بود. یا ادامه سری‌های کاکتوس به کارگردانی محمدرضا هنرمند که سبک کمدی وربال و محتوایی سیاسی-اجتماعی داشت.
علاوه بر این از ابتدای این دهه انیمیشن‌های تبلیغاتی پلیس ایران به صورت کمدی تولید و عرضه شدند که بسیار مورد توجه قرار گرفتند و بعدا از سوی چند نهاد رسمی دیگر این سبک تبلیغ ادامه یافت.
خنداندن از روی صحنه
در سراسر دهه ۸۰ اقبال تماشاچیان و هنرمندان تئا‌تر نسبت به کمدی خوب و روبه‌رشد بود. هرچند که لاله‌زار تهران به عنوان مرکز کمدی‌های عام‌پسند و نزدیک به سبک سنتی روحوضی در سراسر این دهه به خاطر کمبود امکانات رو به احتضار بود اما کمدی‌هایی از این دست بازار اصلی تئا‌تر ایران را در دست داشتند.
کمدی‌هایی که بیشتر مبتنی بر دیالوگ و شوخی‌های کلامی متناسب با اوضاع روز هستند، داستان ساده‌ای دارند که معمولا با ازدواج گره خورده، از رقص و آواز بی‌بهره نیستند و برای اجرا در حضور خانواده‌ها طراحی می‌شوند.
سبکی که محدود به پایین شهر نیست و مثلا بهزاد محمدی در تئا‌تر گلریز یوسف‌آباد و اصغر سمسارزاده در مجموعه فرهنگی چمران (بولینگ عبده) هواخواهان پر و پا قرص خود را داشته و دارند.
فرهاد آئیش کرگدن را به صورت کمدی بر صحنه برد
رکورد فروش تئاترهای دهه ۸۰ را نیز احتمالا یکی از تئاترهای همین سبک با نام امیرارسلان در کافی شاپ دارد که دو سال و نیم بر صحنه تئا‌تر گلریز اجرا شد و بیش از یک میلیارد تومان فروش کرد. در شهرستان‌ها نیز تئاترهای مشابه به طور مستقل یا به همراه سایر برنامه‌ها مخاطبان زیادی داشتند.
در سطحی هنرمندانه یا روشنفکرانه‌تر کمدی‌های خوب زیادی در دهه ۸۰ به صحنه سالن‌های حرفه‌ای تئا‌تر رفتند. چه از سوی کارگردانانی که به طور تخصصی بر روی کمدی کار کرده‌اند مانند حمید پورآذری، حسن معجونی، کوروش نریمانی و فرهاد آئیش و چه از سوی سایرین که این عرصه را آزمودند.
حسن معجونی در سراسر این دهه بار‌ها کمدی‌هایی بر اساس داستان‌ها یا نمایشنامه‌های چخوف بر روی صحنه برد که همگی با استقبال خوب تماشاچیان و منتقدان روبرو شدند.
تقریبا تمام کمدی‌های نریمانی، همچون جن‌گیر (۸۸) در سالن‌های مملو از تماشاگر به صحنه رفتند هرچند که رکورددار پرفروش‌ترین کمدی در سالن‌های اصلی تئا‌تر تهران، احتمالا منهای دو داوود رشیدی (۸۹) یا کرگدن فرهاد آئیش (۸۷) است.
آئیش این اثر ابسورد یونسکو را به صورت کمدی بر صحنه برد، کاری که در سال ۸۹ داریوش مهرجویی، کارگردان مطرح سینمای ایران با یکی دیگر از آثار یونسکو کرد.
درس (۸۹) با استقبال خوب تماشاچیان در سالن ایرانشهر روبرو شد اما منتقدان تئا‌تر را چندان راضی نکرد. بر خلاف دایره گچی قفقازی برتولت برشت که حمید پورآذری آن را به صحنه برد و تحسین منقدان هنری را برانگیخت.
کمدی موزیکال شاخ نبات اثر مهدی شمسایی که بر اساس موش و گربه عبید زاکانی در تالار وحدت به روی صحنه رفت هم از جمله پرفروش‌ها بود که به صورت اپرت اجرا شد.
کمدی تک نفره مادام پی‌پی از بابک محمدی همین سال‌ها به دهمین سال اجرایش رسید که در سالن‌ها و موقیت‌های مختلف اجرا می‌شد. آتیلا پسیانی با کمدی گروتسک پروفسور بوبوس که رضا کیانیان هم در آن بازی می‌کرد جنجالی شد. به نظر برخی ‌رسید این کار در هجو "جنبش سبز" ساخته شده است.
فرهاد آئیش از جمله پرکار‌ترین هنرمندان عرصه کمدی در این دهه بود که علاوه بر حضور فعال در عرصه کمدی‌های سینمایی و تلویزونی، چند کمدی را به صحنه برد. از جمله شام آخر که در تئا‌تر شهر به صحنه رفت و سپس به صورت تله‌تئا‌تر ضبط و از تلویزیون پخش شد.
شکرخند از سال ۸۵ تاکنون با امکانات شهرداری تهران هر ماه برگزار می‌شود
طنز در پیشگاه حاضران

اجراهای زنده کمیک محدود به تئا‌تر نیست. استندآپ کمدی که یکی از سبک‌های مطرح کمدی در غرب است و بسیاری از کمدین‌های معتبر (مثل وودی آلن) در این ژانر سابقه اجرا دارند، در این دهه در ایران همچنان بی‌رمق ماند.

حمید ماهی‌صفت که در اوایل این دهه در اوج شهرت بود اندک اندک حذف شد و مقلدان وی هم کار خاصی ارائه ندادند. چند اجرای محدود استندآپ کمدی در فرهنگسرای رسانه تهران در سال ۸۸ شاید مهم‌ترین اتفاق این حوزه در سال‌های پایانی دهه ۸۰ بود هرچند که در خارج از مرزهای ایران کمدین‌هایی مثل ماز جبرانی و شاپرک خرسندی و دو طنزنویس نویس معروف یعنی هادی خرسندی و ابراهیم نبوی بار‌ها استندآپ کمدی اجرا کردند.
در مقابل گونهٔ خاص و نوی از برنامه‌های طنزآمیز در این دهه جان گرفتند که شاید بتوان آن‌ها را "شب‌طنز" خواند. در این سری برنامه‌ها (معمولا ماهانه) شاعران طنزسرا برای مردم شعر می‌خوانند و مجری یا مجریان با چاشنی طنز و نیز آیتم‌های دیگر، برنامه را اداره می‌کنند.
مبدع این سبک احتمالا ابوالفضل زرویی نصرآباد، طنز‌پرداز و نخستین مدیر دفتر طنز حوزه هنری است که در سال ۱۳۸۰ شب‌های "در حلقه رندان" را در حوزه هنری پایه‌گذاری کرد. چنین جلساتی نه فقط به جریان تخصصی طنز کشور و تعامل آن با مخاطبان عادی کمک کردند بلکه باعث کشف استعدادهای ناشناخته‌ای شد.
محسن نامجو نخست با اجرای ترانه‌هایی طنز در همین شب‌ها برای عموم شناخته شد. پس از استقبال گسترده از در حلقه رندان، نهادهای دیگری نیز اقدام به برگزاری جلسات مشابه کردند که پرمخاطب‌ترین و منظم‌ترین آن‌ها، شب شعر شکرخند است.
شکرخند از سال ۸۵ تاکنون با امکانات شهرداری تهران و با مدیریت رضا رفیع و اجرای مشترک با امیرحسین مدرس نخستین شنبه هر ماه برگزار می‌شود.
اجراهای طنزآمیز برنامه‌های تلویزیونی توسط مجریان مقبولیت یافتند. از میان مجریان سید محمد حسینی تا میانه دهه هشتاد محبوب‌تر بود. در حوزه کودکان و نوجوانان هم "عموپورنگ و امیرمحمد" برنامه‌های موفق بسیاری را به صورت کمیک اجرا کردند.
در همین حوزه، کاراکتر کمیک کلاه‌قرمزی که در دهه ۷۰ ستاره بی‌بدیل بود پس از چند بار حضور ناموفق در دهه ۸۰، با یک برنامه نوروزی (۸۸) که هنرمندان ظاهرا ناهمخوان متعددی (مثل ابراهیم حاتمی‌کیا، فیلمساز جنگی) به عنوان میهمان در آن حضور داشتند شوخی و جدی را به هم آمیخت و خوش درخشید.
حرف اضافه با اجرای زنده جلال سمیعی که تا تیر ۸۹ به مدت شش ماه از شبکه یک سیما پخش می‌شد هم با اجرایی کمیک مخاطبان بسیاری یافت و حتی بعضی قسمتهای آن به صورت مستقل بر روی وب‌سایت‌های اینترنتی منتشر شد. سمیعی در این برنامه با تازه‌ترین خبرهای اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی مطبوعات ایران شوخی می‌کرد.
صدای خنده با حس جوانی
سازندگان پارازیت از جو ویژه حاکم بر صدای آمریکا که خط قرمزهای سیاسی و اخلاقی کمتری داشته و دارد به خوبی در جلب مخاطب استفاده کردند
هرچند که سنت برنامه‌های طنزآمیز صبح‌های جمعه پس از چند دهه همچنان در رادیو ایران با جمعه ایرانی که دنباله صبح جمعه با شماست در دهه ۸۰ پی گرفته می‌شود اما تغییر ذایقه مخاطبان رادیو در این دهه با رادیو جوان شکل گرفت.
این رادیو نه فقط چند ساعت در شبانه روز را به برنامه‌های طنزآمیز اختصاص داد بلکه با حمایت از برخی خط‌شکنی‌های طنزنویسان جوان، بر کل جریان برنامه‌های طنزآمیز در سایر شبکه‌های رادیویی نیز تاثیر گذاشت. ریتم تند، استفاده از زبان نسل جوان، کوتاه کردن زمان آیتم‌ها، پرداختن ه اخبار روز، استفاده از جلوه‌های صوتی ویژه و پرهیز نسبی از نمایشنامه‌های کمدی از تمایزات طنزهای رادیویی این دوره نسبت به قبل است.
یکی از مشهور‌ترین این برنامه‌ها که معمولا عصرگاهی بودند جوانی به وقت فردا بود که محتوای آن توسط رضا ساکی، جلال سمیعی، مهدی استاد احمد و چند تن دیگر تهیه می‌شد و فاطمه صداقتی آن را اجرا می‌کرد.
این برنامه سمت و سویی اصلاح طلبانه داشت و بار‌ها از سوی رسانه‌های طرفدار دولت به آن حمله شد تا اینکه در سال ۸۶ متوقف شد. هنرمندان و نویسندگان بسیاری در این سال‌ها با شبکه‌های مختلف رادیویی داخل و خارج ایران در زمینه طنز و کمدی همکاری داشتند.
فرشید منافی که با اجراهای بسیار موفقش در برنامه‌های طنزآمیز رادیویی به شهرت رسید سال ۸۹ به رادیو فردا پیوست و اکنون برنامه طنز رادیو پس‌فردا را در آن اجرا می‌کند.
خنداندن از آن سوی آب‌ها
در عرصه طنز سیاسی بی‌شک برنامه پارازیت تلویزیون صدای آمریکا پدیده این دهه محسوب می‌شود. این برنامه که توسط دو جوان ایرانی، سامان اربابی و کامبیز حسینی از سال ۸۷ و با شوخی‌های ساده‌ای با خبر‌ها آغاز شد از لحاظ کیفی سیر صعودی و از نظر مخاطب رشدی کم‌نظیر داشته است و علاوه بر بینندگانی که از طریق امواج ماهواره آن را مستقیما می‌بینند در اینترنت هم صد‌ها هزار بیننده و هواخواه دارد.
در حالی که در میان معدود شبکه‌های معتبر فارسی‌زبان ماهواره‌ای، به خاطر ماهیت انتقادی و جنجال‌برانگیز طنز، کمتر فضایی به طنز و کمدی سیاسی اختصاص داده‌اند. سازندگان پارازیت از جو ویژه حاکم بر صدای آمریکا که خط قرمزهای سیاسی و اخلاقی کمتری داشته و دارد به خوبی در جلب مخاطب استفاده کردند.
تئاتری بودن مجری برنامه، استفاده از ادبیات نسل جدید جوانان، استفاده از جلوه‌های خوب گرافیکی، لحن تند و تیز و بعضا پرخاشگرانه، دعوت از میهمانان مشهور در عرصه‌های مختلف، رصد اخبار و رسانه‌های داخل ایران، ریتم تند و مروری بر اخبار هفته از ویژگی‌هایی‌ست که باعث محبوبیت و اثرگذاری کم‌نظیر این برنامه شده است. هرچند که لحن تند، حمله‌های مستقیم و قضاوت‌های بعضا نادرستی که در این برنامه ارائه می‌شود انتقادات زیادی را نیز سبب شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.