۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

میتراییسم یا مهرپرستی، آیین باستانی ایرانیان


تندیس میترا در حال قربانی کردن گاو نر، موزه بریتانیا لندن
تندیس میترا در حال قربانی کردن گاو نر، موزه بریتانیا لندن

پیشینه مهرپرستی به هزاره ها قبل بازمی گردد. این آیین که بر محور الهه ای به نام مهر یا میترا بنیان نهاده شده است تاریخی قدیمی تر حتی از زرتشت دارد. قدیمی ترین کتیبه ای که در آن نامی از این ایزد آریایی آمده است به ۱۴ (و یا ۱۵) قرن قبل از میلاد مسیح باز می گردد آنجایی که حکام میتانی و هیتی که دو قوم آریایی ساکن در آسیای صغیر بودند در معاهده ای به وی سوگند یاد می کنند. پیش از آن نیز در کتاب ودای برهمنان از او به عنوان خدایی بزرگ یاد شده است. میترا خدای نور و روشنایی است که در خورشید جای دارد اما خود خورشید نیست. یوستی (justi) او را میانجی بین آفریدگار و آفریدگان و پلوتارک او را مابین اهریمن تاریکی و هرمزد نورانی می داند.
میترا یا مهر را دارمستتر به معنای دوستی و محبت آورده است، بعدها میترا به آیین زرتشتی نیز وارد می شود و در گاتها میترا به معنای عهد و پیمان آمده است و در اوستا از جایگاه والاترین خدا به پایین کشیده می شود و از آفریدگان اهورا مزدا محسوب می شود که ایزد محافظ عهد و پیمان می باشد و از این رو از او به عنوان فرشته فروغ و روشنایی یاد شده تا هیچ چیز بر او پوشیده و تاریک نماند. به همین دلیل در آیین زرتشتی ماه هفتم هر سال و روز شانزدهم هر ماه را به نام مهر نامگذاری می کنند که جشن مهرگان مخصوص اوست و یشت دهم اوستا نیز به او اختصاص داده شده است. تلفظ اوستایی آن میثر (mithra) می باشد، در زبان سانسکریت میترا (mitra)، در زبان پهلوی میتر (mitr) و در پارسی مصطلح امروزی مهر تلفظ می شود.
الهه مهر یا میترا در شب یلدا پا به عرصه هستی می گذارد و زندگانی پر فراز و نشیبی را آغاز می کند. در این شب میترا از دل سنگی در درون غاری به دنیا می آید و یا به روایتی دیگر در ظهر یک روز اول زمستان ظهور می کند و شبانانی که در آن مکان بودند به وی ایمان می آورند.  او در هنگام تولد یک کلاه بر سر و شمشیر و تیر و کمانی در دست دارد.
بیرون آمدن میترا از درون یک سنگ را می تواند استعاره ای از برخورد دو سنگ با یکدیگر و ایجاد جرقه در دل تاریکی غار دانست که نشانه ای از فروغ و روشنایی این ایزد می باشد. در نگاره های میترایی اغلب تصاویر مربوط به زایش مهر از دل سنگ است.
میترا در طول دوره حضور کوتاهش به شکار حیوانات و مبارزه بی امان با دشمنانش می پردازد، او گاوی را شکار می کند و خون آن گاو را بر زمین می افشاند و همه جا را سر سبز و بارور می سازد و سرآخر در مراسمی با عنوان شام آخر شرکت می کند و در آن ضیافت که در درون غاری شکل می گیرد از خون گاو و گوشت آن نان و شراب می خورد و سپس سوار بر ارابه خورشید می شود و به آسمان عروج می کند.
پیروان او معتقد بودند که روزی او به زمین باز خواهد گشت و همه شرارتها و ناپاکیها را با آتشی عظیم و مقاومت ناپذیر پاک خواهد کرد و تنها پیروان او باقی خواهند ماند. او در این صفت مشابه شیوا خدای هندی هاست و آغاز اندیشه مهدویت را به او نسبت می دهند که از او آغاز می شود و با سوشیانت در اندیشه پارسی ادامه پیدا می کند.
نوشته های تاریخی به درستی به ما نمی گویند که مهر در جایگاه خدای آفریدگار بوده و یا تنها پیامبری برگزیده از سوی خدای یکتا بوده است. تنها چیزی که با قطعیت می توان به او نسبت داد نقش او در رهایی بخشی انسان می باشد. در باور غربی ها میترا پسر خورشید بوده و در پایان زمان باز می گردد، در این نگرش خورشید خدای درخشنده و جاوید است و میترا رابط او با آدمیان است.

میترا و وَرزا: این دیوارنگاره از مهرابه‌ای در مارینو ایتالیا است که صحنه قربانی کردن ورزا و دنباله فلکی ردای میترا را نشان می‌دهد
میترا و وَرزا: این دیوارنگاره از مهرابه‌ای در مارینو ایتالیا است که صحنه قربانی کردن ورزا و دنباله فلکی ردای میترا را نشان می‌دهد
گسترش مهرپرستی
ایرانیان پیش از زرتشت ابتدا زروان پرست که زمان بیکران را آفریدگار می دانستند و در عصر اسلامی دهری نامیده می شدند و سپس مهرپرست بودند. زرتشت با ظهورش دست به یکسری اصلاحات دینی زد و پرستش خدای یکتا را برای آدمیان به ارمغان آورد. در آیین او مهر از جایگاه رفیعش پایین آمد و به عنوان یکی از آفریدگان اهورامزدا قرار گرفت. در اوستا مهر و خورشید دو ایزد مستقل و متمایز از یکدیگر معرفی شدند.
در مورد زمان دقیق زندگانی زرتشت ابهامات زیادی وجود دارد و به این دلیل زمان قطعی ظهور مهر را نیز نمی توان به درستی معین کرد، در مورد زرتشت این دیدگاه ها از ۶۰۰ تا ۸۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح را در بر می گیرد. هرمیوس و پلوتارک دوران زندگانی زرتشت را ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ تروا می دانند که با توجه به اینکه زمان رخداد جنگ تروا ۱۱۹۰ پیش از میلاد می باشد زمان زندگانی زرتشت را باید در حدود ۶۱۹۰ پیش از میلاد دانست. ارسطو این زمان را سال ۶۲۵۰ پیش از میلاد می داند، زبان شناسان با توجه به تشابه زبان وداها با گاتها آن را ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد می دانند و پاره ای از موبدان و محققانی همچون ویل دورانت نیز آن را ۶۰۰ سال پیش از میلاد می دانند.
زرتشت با ظهورش بر دین چند ایزدی ایرانیان که بزرگترین ایزدشان مهر یا میترا بود خرده گرفت و آیینی نو را ایجاد کرد. با این همه از زمان داریوش کبیر پادشاه بزرگ هخامنشی است که زرتشتی دین رسمی ایرانیان می شود اما چون پادشاهان هخامنشی به پیروی از کوروش بزرگ اهل تساهل و تسامح مذهبی بودند آیینهای کهنه را از بین نبردند و آرام آرام زرتشتی که آیینی یکتاپرستانه بود با آیینهای چند خدایی قدیمی در هم آمیخت. در اواخر دوران هخامنشیان زرتشتی گری که آمیخته با مهرپرستی بود به اوج خود رسید و در سده های نخستین یا دومین پیش از میلاد مسیح و در دوران حکمرانی اشکانیان بر ایران این دین بیش از پیش رونق گرفت و از مرزهای ایران خارج شد و به اروپا راه یافت. اما مهرپرستی دوران اشکانیان بسیار متفاوت از مهرپرستی باستانی می باشد.

یک مهرابه که در شهر بندری و باستانی «اوستیا» در ایتالیا کشف شده‌است. مهرابه‌های بسیاری نظیر آن در آلمان، فرانسه و روسیه، به‌طور اتفاقی و یا هنگام مرمت کلیساها پیدا شده‌اند
یک مهرابه که در شهر بندری و باستانی «اوستیا» در ایتالیا کشف شده‌است. مهرابه‌های بسیاری نظیر آن در آلمان، فرانسه و روسیه، به‌طور اتفاقی و یا هنگام مرمت کلیساها پیدا شده‌اند

آیین مهرپرستی در دوران اشکانیان و ساسانیان
اشکانیان مهرپرست بودند. آنها معتقد بودند که ۶۵ سال پس از تسلط اسکندر بر بابل و ۵۱ سال پیش از آغاز شاهنشاهی اشکانیان مریم دختر عمران عیسی را به دنیا آورد. این عیسی یا همان منجی چیزی به جز عیسی پیامبر مسیحیان بود که در آن زمان اصلا زاده نشده بود و به روایت مسیحیان ۳۰۳ سال پس از تسلط اسکندر بر بابل زاده می شد.
اشکانیان معتقد بودند که جهان یک آفریدگار در خور ستایش دارد، پیشوایان دین و دولت می بایستی انتخابی بوده و ثروت محدود باشد، بنده داری و دارا بودن بیش از یک همسر نادرست می باشد، گناه قابل بخشش نیست و مردم چهار سوی جهان باید با هم دوست باشند و صلح در سرتاسر جهان حکمفرما باشد و صلیب نشانه اتحاد همه مردم دنیا باشد.
آیین مهر پرستی که آسیای کوچک، کلده و بابل را فراگرفته بود در سده نخست پیش از میلاد به اروپا راه یافت و تا زمان کنستانتین در برابر عیسویت که آیینی نوظهور بود مقاومت کرد و جالب اینکه امروزه نیز بیشترین آثار پرستشگاه های مهر (مهرابه ها که از مهر و آبه به معنای جای گود می باشد) در سرزمین روم یافت می شود. به عنوان مثال الگبال (elagabal) امپراطور روم (۲۲۲-۲۱۸م) در آغاز سده سوم میلادی فرمان داد که در اورشلیم معبد این ایزد بنا شود و شخص وی نیز ریاست آن را بر عهده گرفت. پس از آن گسترش کیش مهرپرستی در امپراطور روم به حدی بود که دیوکلسین (۳۰۵۰۲۸۴م) امپراطور وقت روم تصمیم گرفت که همه عیسویان را از ارتش بیرون کند و در سال ۳۰۳ میلادی فرمان داد که تمامی کلیساها را ویران کنند و به تعمیر و بازسازی پرستشگاههای مهر بپردازند.
گسترش و برتری کیش مهرپرستی در روم ادامه داشت تا زمان کنستانتین (۳۰۶-۳۳۷م) که معاصر شاپور دوم یا بزرگ (۳۱۰-۳۷۹م) پادشاه قدرتمند ساسانی بود. در آن زمان ساسانیان نسبت به مسحیان ساکن ایرانی سختگیری کردند و آنها را متهم به زندگی در سرزمین ایران اما شریک در احساسات دشمن کردند، در برابر کنستانتین که در برابر قدرت پادشاهی ایران نگران شده بود پایتخت خود را از رم به نزدیکی دریای بسفر آورد و شهر قسطنطنیه استامبول امروزی را بنا کرد و در دم مرگ مسیحیت را آیین رسمی روم قرار داد. نگرانی های کنستانتین بیجا هم نبود زیرا نفوذ کیش مهرپرستی در میان رومیان و حتی سربازان رومی نیز رو به گسترش بود. پس از کنستانتین تئودوس نه تنها رسمیت آیین مسیحیت را ادامه داد که حتی رای به ابطال سایر مذاهب و تخریب بناها و پیگرد پیروانشان من جمله آیین مهرپرستی را صادر کرد و بدینوسیله آغاز افول کیش مهرپرستی در غرب آغاز گردید، به خصوص اینکه بسیاری از اندیشه های مهرپرستی و مسیحیت با هم آمیخته شد و با نام مسیحیت تداوم پیدا کرد. اندیشه هایی چون عروج عیسی و بازگشت او در آینده، تولد عیسی که روز تولدش همان روز تولد مهر پیامبر ایرانی قرار گرفت، غسل تعمید و شام آخر که همگی از کیش مهرپرستی وارد مسیحیت گردید. در شرق نیز با شکست ایرانیان در برابر اعراب تازه مسلمان آیین زرتشتی و مهرپرستی رو به فراموشی نهاد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.