۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

بزرگ ترین «شبكه اجتماعی» محصول یك نابغه احمق!

بزرگ ترین «شبكه اجتماعی» محصول یك نابغه احمق!



او بعد از شكست در برقراری رابطه با یكی از دخترهای خوابگاه به نام اریكا، به اتاقش پناه می برد و با كمك هم اتاقی خود و بهترین دوستش ادواردو ساورین، با هك كردنهای ماهرانه و ایجاد شبكه‌ای به نام "فیس مش" قصد انتقام دارد. وب سایتی به نام فیس مش درست می كند كه در آن اعضای سایت می توانند به دختران دانشگاه از نظر جذابیت هایشان نمره دهند و این سایت خیلی زود مورد توجه قرار می گیرد تا اینكه ..

اگرچه در سال 2010 آثار درام قابل توجهی ساخته شد، اما آنچه بیشتر باب طبع منتقدان به خصوص از نوع آمریكایی و اروپایی اش قرار گرفت، "شبكه اجتماعی" بود كه موفق شد گلدن گلوب را از آن خود سازد و كارگردان مولف این اثر را دوباره در بورس منتقدانی قرار دهد كه كاری جز ستودنش بلد نیستند. شبكه اجتماعی دارای نقاط قوت فراوانی است كه مهم ترین آنها نوآوری اش است، اما آیا این اثر حقیقتاً قوی تر از باشگاه مشتزنی یا زودیاك بود؟

به گزارش سرویس فرهنگی هنری «آینده»؛ آیا قابل باور است كه موسس بزرگ ترین شبكه اجتماعی مجازی یا همان فیس‌بوك، یك نابغه مملو از رفتارهای احمقانه است كه به عنوان جوانی خجالتی به شخصه نمی‌تواند ارتباط دوستانه نزدیكی برقرار كند؟ شاید قابل باورنباشد اما بخشی از آنچه دیوید فینچر كارگردان خلاق و مولف هالیوود در خصوص جوانترین میلیاردر خودساخته جهان كه طی 7 سال، 207 كشور دنیا را با 70 زبان مختلف به هم متصل ساخت، حقیقت دارد و مارك زوكربرگ 26 ساله، یكی از تنهاترین موجودات كره زمین است، اما نه به آن تنهایی كه دیوید فینچر روایت نكرده و نه به آن حماقت كه در شبكه اجتماعی (The Social Network) به تصویر كشیده شده است.



شبكه اجتماعی روایتگر گوشه هایی از زندگی زوكربرگ با بازی قابل توجه "جسی آیزنبرگ" به عنوان دانشجوی دانشگاه هاروارد است كه در سال 2003 بعد از شكست در برقراری رابطه با یكی از دخترهای خوابگاه به نام اریكا، به اتاقش پناه می برد و با كمك هم اتاقی خود و بهترین دوستش ادواردو ساورین، با بازی خوب "اندرو گارفیلد"، با هك كردنهای ماهرانه و ایجاد شبكه‌ای به نام "فیس مش" قصد انتقام دارد. وب سایتی به نام فیس مش درست می كند كه در آن اعضای سایت می توانند به دختران دانشگاه از نظر جذابیت هایشان نمره دهند و این سایت خیلی زود مورد توجه قرار می گیرد تا اینكه سرورهای سیستم پایگاه اینترنتی دانشگاه مختل می شود و زوكربرگ شش ماه از تحصیل محروم می شود و زمانی كه باز می گردد، همه او را می شناسند.



دوقلوهای وینكلوس، او را استخدام می كنند تا وب سایتی مخصوص دوست یابی برای آن ها درست كند و پس از بروز اتفاقاتی وب سایت فیس بوك خلق می شود كه اعضایش هم اكنون از مرز نیم میلیارد نفر گذشته اند و حتی عنوان می‏شود ارزش مالی اش بیش از گوگل شده است كه در صورت صحت این ارزیابی، چنین اتفاقی منحصر به فرد است.



اما این اتفاقات بنابر روایت شبكه اجتماعی فینچر برای یك نخبه و نابغه به وقوع نمی پیوندد و یا حداقل این نابغه آنچنان رفتارش با حماقت در هم آمیخته شده كه بسیاری از تماشاچیان آخرین ساخته این كارگردان مولف، تصور كنند خالق فیس بوك كاملاً تصادفی این مجموعه عظیم را شكل داده و میلیاردر شده است.

به طور حتم نابغه ای كه به هاروارد راه یافته و موفق به تحصیل در این دانشگاه شاخص دنیا شده، از هوش و همچنین پشتكار بالایی برخوردار بوده و شاید ایجاد این برداشت ظلمی در حق مارك زوكربرگ باشد؛ جالب آنكه بسیاری از منتقدان مطرح اروپایی همین نابود كردن نقش اول فیلم یا همان مارك زوكربرگ با بازی "جسی آیزنبرگ" را نقطه عطف این فیلم و متفاوت شدنش با آثار درام قوی سال 2010 دانسته اند و انتخاب شدن به عنوان فیلم برتر سال اخیر میلادی توسط هیات ملی نقد در آمریكا و گلدن گلوب را مدیون عدم قهرمان سازی از زوكربرگ و شكننده و ضعیف جلوه دادنش می‏دانند كه برخلاف انتظار عمومی بوده و بینندگان را غافلگیر كرده است!




با این وجود و با تمام نقدهایی كه چهره های مشهور بر این فیلم نوشته اند و این فیلم 121 دقیقه ای كه با 50 میلیون دلار اعتبار ساخته شده را تحسین كرده‏اند، معتقدند شبكه اجتماعی برای مخاطب عام جذابیت و كشش فوق العاده همچون باشگاه مشتزنی را ندارد و اگرچه بیش از 70 هزار عضو imdb نمره بالایی به این فیلم داده اند تا میانگینش عدد باورنكردنی 8/2 شود اما در خود آمریكا نیز فروشش به 100 میلیون دلار نرسیده است.

شاید بخشی از توجه عمومی و تحسین های شبكه اجتماعی به دلیل بازكردن یك جاده تازه در فیلمسازی توسط فینچر و ارتباطات اجتماعی آنلاین با پرداختن به بزرگ ترینشان، از نگاهی متفاوت است و منتقدان داخلی نیز اگرچه به تقلید از منتقدین خارجی به تحسین شبكه اجتماعی و كارگردانی و بازیگر نقش اولش پرداخته اند اما آنچه مسلم است نمی توان انكار كرد كه این اثر قوی ترین ساخته فینچر نیست و "سرگذشت غریب بنجامین باتن" كه شاید در فرصتی دیگر به آن پرداخته شود، جاافتاده تر از این می‏نمایاند و به همین دلیل در ایران چندان این فیلم پربحث نبود و خواهان كمتری نیز نسبت به غرب داشت.


البته این فیلم یك لایه دیگر نیز دارد و آن القاء حس وجود زمینه و فضای كاملاً باز برای استفاده از خلاقیت ها جهت رسیدن به قله است؛ آنچه فینچر با كارگردانی اش موفق شده به خوبی به تصویر بكشد، همین امكان ایجاد فرصت های بزرگ شغلی و مالی، در صورت برخورداری از ذهن خلاق و نوآور و همین طور شركای مالی مطمئن و قدرتمند، وجود دارد و شاید عدم وجود موانع برای رسیدن یك چهره خلاق و مغزهای متفكر به چنین موقعیتی باعث شده بسیاری از چهره های كشورهای جهان سوم و در حال توسعه راهی آمریكا شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.